هوندا – HONDA
مقدمه
هوندا در آغاز یک سازمان تنها و بی نام و نشان بود . سوئی چیرو هوندا این شرکت را در سال ۱۹۴۸ و تنها با سرمایه ای به اندازه ۳۲۰۰ دلار پایه ریزی کرد . او ابتدا اقدام به خریداری موتورهای مازاد ( باقی مانده از جنگ ) و پیوند زدن آنها به دوچرخه ها کرد . هدف و این بود که وسیله حمل و نقل ارزان قیمتی را تهیه کند . این دانش آموز که در کلاس هشتم ترک تحصیل کرد ، پسر یک آهنگر بود و از این شروع کوچک ، بزرگترین شرکت موتوسیکلت سازی دنیا را در عرض ۱۲ سال بنا نهاد و این درحالی بود که همزمان تقریبا ۲۵۰ شرکت دیگر نیز در کار و کسب موتوسیکلت بودند ، آری شاهکاری شگفت انگیز !
تاکه ئو فوجی ساوا ، چهار سال از هوندا جوانتر بود ، او پسر یک پیمانکار خرده پا بود . فوجی ساوا نیز همچون هوندا ، تحصیلات رسمی خود را در سالهای پائین زندگی ترک گفت . او تنها دوره اول دبیرستان را به پایان برد ، زیرا کسالت و بیماری پدرش ، وی را ناچار ساخت برای تامین زندگی خانواده خویش مدرسه را ترک گوید . او در سال ۱۹۲۹ کاری برای خود پیدا کرد و آن زدن آدرس روی پاکت و ارسال کارت پستال بود . مزد اینکار ، چند سکه ناچیز در روز بود . سپس در سمت منشی فروش در یک شرکت کوچک متعلق یه یک تاجر ساده آهن کار کرد بطوریکه در اوایل در آمد ماهانه او فقط ۱۵ ین بود ، اما در دومین سال خدمتش ، فروشنده ارشد شرکت شد و ماهانه حقوق ۱۵۰ ین را از آن خود ساخت . در ژوئیه سال ۱۹۳۷ به سبب یورش ژاپن به کشور چین تقاضا برای فولاد افزایش یافته و فوجی ساوای ۲۷ ساله مسئولیت شرکت را بعلت اینکه مالک آن به خدمت نظام رفته بود ، بر عهده گرفت . این شرکت سود خود را از راه ساخت ، برش و تراش ابزارهای لازم برای کوششهای مربوط به جنگ تامین کرد .
بالاخره او در سال ۱۹۴۸ با هوندا در خانه دوست مشترکی ملاقات نموده و تنها با انجام گفتگویی کوتاه راضی به همکاری با وی شد و دست یکدیگر فشردند . فوجی ساوا ، تعهد کرد که مبلغ ۷۶۰۰ دلار از پولش را در کار هوندا سرمایه گذاری کند و نیز منابع مالی بیشتری را فراهم آمورد تا پول لازم برای ساخت موتور در اختیار هوندا قرار دهد
سوئی چیرو هوندا در توصیف رابطه کاری خود با فوجی ساوا ( دوست ، شریک هم پا و اولین سرمایه گذار شرکت ) چنین میگوید
فرض کنید دستیابی به قله کوه فوجی هدف نهائی بود ، هم فوجی ساوا و هم من یک هدف داشتیم ، اما من یک مسیر را در پیش گرفتم و او مسیر دیگری را ، زیرا فلسفه و شخصیت او با من تفاوت داشت ، اگر ما یک مسیر واحد را در پیش میگرفتیم ، این امکان وجود داشت که هر دو بر اثر وقوع توفانی غیر منتظره کارمان تمام شود ، اما در غیر اینصورت ما قادر بودیم با یکدیگر ارتباط برقرار کنیم ، زیرا دو مسیر متفاوت در پیش گرفته بودیم . فوجی ساوا به من میگفت : ” من در چنین و چنان جائی هستم و میبینم که توفانی در راه است ، بنابراین مواظب باش ” آن وقت من احتیاط میکردم ، ما گرچه در جاهای مختلفی قرار داشتیم و متفاوت عمل میکردیم ، اما با یکدیگرارتباط قلبی داشتیم . آری ما یک هدف داشتیم و آن هم رسیدن به قله آن کوه بود
این شرکت در سالهای نخست عمر خود ، ناچار از تلاش برای بقای خویش بود ، و اغلب نیز به نبردهائی تلخ و دردناک علیه تشکیلات – دولت ژاپن و نیز شرکتهای غول آسا و چند صد ساله که سیاست و آئین بازرگانی ژاپن را دیکته میکردند – اشتغال داشت
هوندا ، زمانی که در سال ۱۹۵۹ نخستین بار شروع به بازاریابی برای فرآورده های خود در ایالات متحده کرد ، ناچار از آن بود که نبرد دشواری دیگری را بپذیرد . این شرکت در سال ۱۹۸۲ هنگامی که به صورت نخستین شرکت ژاپنی در آمد که در ایالات متحده به تولید اتومبیل پرداخت ، با دیگر با ایستادگیهائی روبرو شد
در ابتدا ، اهل شک و تردید در ژاپن و ایالات متحده از باور این نکته ابا داشتند که هوندا ، یک شرکت نورسیده ، بتواند در صنعت رشد یافته و سرمایه بر اتومبیل سازی ، موجودیت خود را حفظ کند و زنده بماند . هوندا به خاطر آنکه کارش را در آمریکا دیرهنگام آغاز کرده بود ، ناچار از آن بود که کاری فوق آلعاده انجام دهد . بدین منظور ، حالتی تهاجمی به خود گرفت ، که به پدید آمدن شیوه ای از مدیریت منتهی شد . این شیوه حاکی از آن بود که شرکت ، شرکتی متفاوت میشود . حتی امروز در ژاپن ، به این شرکت چند ملیتی غول آسا ، به عنوان یک سازمان ناسازگار ( با راه و رسم ژاپنی ) نگاه میکندد ، سازمانی که جرات آن را یافت تا آداب و رسوم بنیادین فرهنگ ژاپنی خویش مخالفت ورزد
هوندا به خاطر برتری تکنولوژی خویش از اعتبار چشمگیری برخوردار است اما سهم شیر کامیابی این شرکت را باید به حساب نیروی کار فوق العاده باروری گذارد که پیوسته فرآورده های بسیار مرغوب میسازند و میفروشند
* * *
از موتو سیکلت به اتومبیل
ایری ماجیری ، که بعدها رئیس شرکت صنعتی هوندای آمریکا شد ، کارش را به عنوان یک مهندس در تیم مسابقات اتومبیل رانی آغاز کرد ( اکثر کمپانیهای مشهورخودروسازی همه ساله در یک سری مسابقات اتوموبیل رانی از قبیل فرمول یک ، فرمول دو ، گراند پری و … شرکت کرده و آخرین دستاوردهای صنعتی خود راجهت تبلیغ و کسب سهم بیشتر بازار به نمایش میگذارند ) . ایری ماجیری اغلب اوقات گرفتار نظارت و باریک بینی بنیانگذار شرکت میشد ، زیرا هوندا از نزدیک با فعالیتهای مربوط به مسابقه کار میکرد . او میگوید : ” با اینکه من فقط یک مهندس جوان بودم ، آقای هوندا از پشت سر به دستم نگاه میکرد و از من در مورد خطوطی که رسم میکردم پرسش مینمود . سوال میکرد مثلا این چیست ؟ و منظورت از رسم این خط چیست ؟ و با اینکه آموزش رسمی ندیده بود ، فورا به نقایص طرح من پی میبرد و بدان اشاره میکرد . میگفت : ” این خیلی ضعیف به نظر میرسد ، یا این خیلی سنگین به نظر میآید “
ایری ماجیری رویداد به خصوصی را به یاد میآورد که نشان میدهد هوندا ، چقدر از مهندسانش توقع داشت ، او میگوید : ” مسئول طراحی پیستون موتور اتومبیل مسابقه ای بودم که باید در گراند پری بریتانیا شرکت میجست . اما مسابقه را در اوت سال ۱۹۶۵ باخته بودیم ، این موتور برای تعیین علت واقعه به قسمت تحقیق و توسعه عودت داده شد و آقای هوندا شخصا بر شکافتن موتور نظارت کرد . او پرسید : ” چه کسی این پیستون را سوخته را طراحی کرده است ؟ ” من قدم پیش نهادم تا اتراف کنم ، او به من دستور داد که فورا نقشه های قدیم و جدید را برایش بیاورم ، من هم هر دو نقشه را پهن کردم و او آنها را مطالعه کرد
پرسید : ” چرا این تغییرات را انجام دادی ؟ “
من کاهش شدیدی در وزن پیستون داده بودم و گمان میکردم طرح من دقیقا مبتنی بر محاسبات مختلف و ارزیابی اطلاعات گذشته است . بنابراین نظرم را با اطمینان برایش شرح دادم . او بشدت از کوره در رفت : ” فکر میکنی با چه کسی داری صحبت میکنی ؟ من آن را طرح کردم و ساختم ! من سالها در کار صنعت پیستون سازی تجربه دارم ” هرچه بیشتر من و من میکردم ، او خشمگینتر میشد : ” احمق تعجبی نداره پیستون میسوزه . تو ضخامت آنرا در اینجا تغییر داده ای ” من با لکنت زبان ، اما با باور تمام گفتم : ” میدانم که در حدود ۷۰ درصد از حرارت پیستون از طریق رینگها دفع میشود ، بنابراین فکر کردم تغییر طرح تاثیری در افزایش حرارت نداده “
وقتی هوندا این را شنید ، تبدیل به یک گلوله آتش شد ،: ” ابله ، من از دیپلمه های دانشگاه متنفرم ! به خاطر اینکه فقط از کله خودشان استفاده میکندد ! آیا واقعا فکر میکنی میتوانی از این اطلاعات ناقصی که از موتورهای قدیمی کم کار بدست آمده است ، استفاده کنی ؟ من کاملا آگاهم که در این محل نیم میلیمتر چقدر اهمیت دارد ! یک شرکت به آدمهائی مثل تو که فقط از کله خودشان استفاده میکنند ، احتیاجی ندارد . چرا پیش از آنکه این نقشه ها را پهن کنی ، خودت نرفتی پیستونها را چک کنی و به عقاید افراد با تجربه در کارگاه گوش کنی ؟ اگر فکر میکنی تعلیمات دانشکده همه چیز است ، کاملا در اشتباهی . اینجا در کارخانه تو فرد بی مصرفی هستی ، مگر اینکه وقت زیادی را تا چند سال آینده در اینجا بگذرانی “
پس از ادای این جمله ، به من گفت که پیستون را بردارم و در کارگاههای ماشین کاری ، ریخته گری آن را به هر کس که بر روی آن کار کرده است نشان بدهم و به خاطر اشتباهی که مرتکب شده بودم ، از آنها معذرت بخواهم . برای افزودن بر ناراحتی من ، همانطور که من در کارگاهها میگشتم ، آقای هوندا نیز پشت سر من میآمد
سرانجام هوندا در عرصه مسابقات اتومبیلرانی ، موفقیتهای بسیاری را نصیب خود نمود و در اواخر همان سال به نخستین پیروزی فرمول یک خود دست یافت و بلافاصله مقام اولی مسابقه گراند پری مکزیک را نیز از آن خود ساخت
* * *
هرگز بر سر کیفیت محصول کوتاه نیائید
شین اوهکوبو ، معاون اجرائی ( اچ ای ام ) که از مدرسه مهندسی دانشگاه .اسه دا فارغ التحصیل شده بود میگوید : ” کیفیت از راه ترکیب مواد خوب ، تجهیزات مرتب و افراد با تجربه ای که خویشتن را وقف کارشان میکنند بدست میآید . هنگامی که این عناصر ، با یکدیگر درست گرد آمده و هماهنگ شوند ، کیفیت بالا پدید میآید ، اما شخص باید بداند که همیشه در موارد و ماشین آلات دگرگونیهائی وجود دارد و در حقیقت ، کار باتجربه ترین اشخاص نیز ، میتواند نوسان داشته باشد . متصدی یک ماشین را میتوان از جهات مختلف به یک گلف باز تشبیه کرد . توپهای گلف ، همه استادندارد هستند ، با شگاهها هم مانند ماشینها همه اساسا یکی هستند ، اما گلف باز ، هیچ وقت دقیقا همان ضره را ندارد و به همین قیاس ، کار متصدی فنی متفاوت است و بهمین دلیل است که مدیران هوندا در محل کار در کف کارخانه میروند تا با عملیات واقعی تماس مستقیم داشته باشند . امکان ندارد بتوان کیفیت فرآورده را از پشت میز کار تحلیل و کنترل کرد . همانطورکه یک مریی نمیتواند جریان یک بازی گلف را بیرون از محوطه تصحیح نماید “
زمانی که استیو یودر ، مدیر گروه و مسئول مدلهای تازه در بخش موتوسیکلت ، برای نخستین بار در اگوست سال ۱۹۷۹ به هوندا پیوست ، یکی از تنها چهارده همکاری بود که روی خط مونتاژ کارخانه تازه کار میکرد . پس از چند هفته آموزش ، تولید نخستین موتوسیکلت هوندا ، یعنی سی آر ۲۵۰ شروع شد . در آن موقع یکی از مسئولیتهای او ، نصب مخزن سوخت ، بویژه اطمینان از آن بود که واشر گرد پلاستیکی آن را به خوبی درزبندی کند . به یودر گفته بودند پس از بازرسی ، با استفاده از یک ماژیک روی لوله سوخت که بعدا وارد مخزن میکند ، علامت بگذرد . یودر میگوید :” من نمی فهمیدم که چرا پیش از آنکه لوله خروج سوخت را وارد مخزن کنم لازم است علامت بازرسی روی آن بگذارم ، از این رو ، از یکی از مهندسان دیگر پرسیدم که نظرش در این باره چیست ؟ او پاسخ داد : ” دست خود توست ” . برای همین من دیگر این کار را نکردم
دو روز بعد ، مهندسی از ژاپن که بر قسیمت مونتاژ سرپرستی میکرد ، از من پرسید چرا آن علامت را روی لوله های خروج سوخت نمیگذارم ؟ من توضیح دادم که دلیلی برای انجام کار نمیبینم . آن وقت او به من گفت بازرسی که اندکی پائینتر از خط مونتاژ قرار گرفته است ، مکلف است برای پیدا کردن علامت به ته مخزن نگاه کند و مطمئن گردد که مخزن بازرسی شده است . او در ادامه گفت باید بازرسی مضاعف انجام گیرد ، زیرا اگر نشت بنزین وجود داشته باشد ، آتش سوزی میشود . علامتی که من میگذاشتم ، بازرس را آگاه میساخت که من دوبار مخزن را بازرسی کرده ام
مهندس خواست مطمئن شود که من بار دیگر همین اشیاء را مرتکب نخواهم شد ، از این رو یک نفر دیگر را به جای من در خط مونتاژ گماشت و از من خواست درست بعد از جائی که من گذاردن علامت بازرسی را متوقف ساخته بودم ، هر موتوسیکلتی را که مونتاژ شده بود ، بازرسی کنم . این کار بدان معنا بود که ناچار لوله خروج سوخت را ازمخزن بنزین هفتاد و پنج موتوسیکلت بیرون آورده و واشر گرد آن را نگاه کنم و سپس هر کدام را دوباره سرجایش بگذارم و مطمئن شوم که بار دوم علامت بازرسی را روی تک تک این لوله ها گذاشته ام
گرچه یودر حتی یک مخزن بنزین پیدا نکرد که احتمال نشت بنزین داشته باشد ، اما درسی مهم آموخت ، درسی که با یک روش قاطع ، اما ملایم به او آموخته شد
* * *
احترام به فرد
مردی نه چندان فربه ، که تقریبا چهل ساله مینمود ، با سیمای روشن به تندی بر کف کارخانه اتومبیل سازی گام برمیدارد تا در جلسه ای حضور یابد . با اینکه شتاب دارد ، اما به مجرد دیدن تکه کاعذی که بر کف تمیز کارخانه افتاده است ، وقت خود را صرف میکند و آن را از زمین برمیدارد . او که یونیفورم سفیدی بر تن و کلاه سبز و سفید هوندا را بر سر دارد ، تکه کاغذ را در سبد آشغالدانی که در آن نزدیکی است میاندازد . کلمه ایری با حروف قرمز در بالای جیب طرف راست سینه او دوخته شده است
شوئی چیرو ایری ماجیری ، که همکارانش او را ” آقای ایری ” صدا میکنند ، رئیس شرکت صنعتی هوندای آمریکا ( اچ ای ام ) است . با اینکه اونیفورم از نظر حفظ ایمنی و نیز کیفیت کار ، ویژگیهائی دارد ( مثلا دگمه یا کمربندی که ممکن است به ماشین آلات گیر کرده و یا کارهای رنگ شده را بخراشد ) اما منظور اصلی از پوشیدن آن در هوندا این است که ، بلند و آشکار ، به همه یادآور شود که هیچ فردی پراهمیت یا کم اهمیت تر از فرد دیگری نیست ، هرکس از رئیس شرکت گرفته تا تازه و.اردترین کارکنان ، به همین گونه لباس میپوشند و همدیگر را همکار خطاب میکنند
* * *
برج عاج مجود ندارد
هیچ مدیر اجرائی یا مدیر بلند پایه ای را در شرکت پیدا نمی کنید که از گروه جدا بوده و در برج عاج نشسته و یا در پشت درهای بسته در دفتر خصوصی گرم و نرم خود مخفی شده باشد . هیچ کس در ( اچ ای ام ) دفتر خصوصی ندارد . کارخانه اتومبیل سازی ، همه دارای محوطه دفتی باز و فراخی میباشند که مدیران ، هملهنگ کنندگان ، کارمندان و کارکنان دفتری در آنجا پشت میزهای ساده و در کنار هم کار میکنند . از آنجا که همه اونبفورم میپوشند ، حتی یک منشی را هم نمیتوان به سادگی تشخیص داد ، مگر اینکه بر حسب اتفاق پشت دستگاه تحریر را یارانه نشسته باشد و بازهم این چیزی را ثابت نمیکند . دیدن مدیرانی که یادداشتها و نامه های خود را تایپ میکنند ، غیر عادی نیست
همکاری که در محوطه کارخانه سرگرم کار است ، وقتی که وارد قسمت اداری کارخانه میشود احساس راحتی میکند و برای هوندا آن چیزی که ارزش دارد همین است . البته هنگامی که یک مدیر اجرائی در یک کارخانه بزرگ صنعتی به کارگران مونتاژ میگوید : ” سیاست من ، سیاست درهای باز است و از آمدن هرکدام از شما و همه شما برای ملاقات با من در هرموقع استقبال میکنم ” یک مطلب است و وقتی یک کارگر ساعت کارخانه بر پایه این سیاست تصمیم میگیرد وقت مجری را بگیرد ، مطلب کاملا دیگری است
* * *
روحیه غرور و افتخار
رئیس شرکت صنعتی هوندای آمریکا ( اچ ای ام ) ، ایری ماجیری ، هنگامی که یک بار ذر اکتبر سال ۱۹۸۶ و بار دیگر در سال ۱۹۸۷ به مراسم شام سالانه باشگاه اتوموتیو هال آو فیم ، در دیترویت دعوت شد داد که در مورد همکارانش چگونه احساس میکند . آن سال در حدود ششصد مدیر اجرائی بلند پایه صنایع اتومبیل سازی در این میهمانی باشکوه شرکت داشتند . ایری ماجیری به جای آنکه مدیران بلند پایه ( اچ ای ام ) را با خود به میهمانی ببرد ، با شش تن از همکاران تولید رفت . آنان برای رفتن به این میهمانی ، یک هواپیمای دربست اجاره کردند و شب را با نخبگان صنعت اتومبیل گذراندند و به سلامتی یکدیگر نوشیدند . شما میتوانید شرط ببندید که آن شب غیر از آنان هیچ کارگر خط تولید در آن میهمانی نبود و نیز میتوانید شرط ببندید که هیچ کس در میهمانی سزاوارتر از آن شش همکار و شوئی چیرو ایری ماجیری نبودند.
…
منبع: کتاب هوندا / ترجمه: ایرج پاد
بانیک، مشاوره برندینگ | مشاوره برند | مشاوره بازاریابی و ارتباطات یکپارچه برند